همه چیز درباره رشته عکاسی

عکاسی در لغت به معنای روش عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته میشود.[۱] این هنر در اکثر زبانهای جهان فتوگرافی[پانویس ۱] خوانده میشود که ترکیبی از دو کلمهٔ یونانی فتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است.[۲] بنابراین، فتوگرافی به معنای نقش کردن با نور است.[۳]
عکاسی یعنی ثبت و ایجاد یک تصویر؛ که در دو مرحله انجام میشود: نخست، بهدستآوردن تصویر به وسیلهٔ دوربین و ثبت آن روی نگاتیو (فیلم) یا گیرنده تصویر الکترونیکی و دوم، ظاهر کردن تصویر مخفی حاصل از دوربین عکاسی و پایدارکردن آن.[۴][۵][۶]
در این فرایند، دریافت و ثبت نور بر روی یک سطح حساس به نور، مانند نگاتیو یا گیرنده تصویر، باعث میشود الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور (نقره کلرید یا گیرنده) تأثیر گذارد و باعث ثبت تصاویر گردد.
عکاسی دارای سه جنبهٔ علمی، صنعتی و هنری است؛ بهعنوان یک پدیدهٔ علمی متولد شد، بهشکل یک صنعت گسترش یافت و به عنوان هنر تثبیت شد.[۷] عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است و سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست اما اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسهفور نیِپس تولید شد و پس از آن توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند. او با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز انجام دادند و داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکس رنگی را در سال ۱۸۶۱ به ثبت برساند.
جورج ایستمن در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد. ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.
در عکاسی آنالوگ، باید تمامی تدبیرات اعمّ از: اصلاح رنگ، نور و کنتراست را قبل از نوردهی انجام داد. چون تقریباً بعد از نوردهی و ظهور فیلم، در این خصوص کار زیادی نمیشود انجام داد. ظهور در عکاسی به معنای مواجهه دادن فیلم عکاسی یا کاغذ عکاسی با مواد شیمیایی است که باعث تبدیل شدن فیلم به یک تصویر منفی (نگاتیو) یا مثبت (اسلاید)، و یا کاغذ به تصویر عکس میشود در حالی که عکاسی دیجیتال به فرایند ثبت تصاویر به وسیلهٔ دریافت و ثبت نور بر روی سطح حساس به نور سنسور الکترونیکی گفته میشود. الگوهای نوری بازتابیده شده یا ساطع شده از اشیاء بر روی سطح حساس به نور سنسور تأثیر میگذارد و باعث ثبت تصاویر میگردد.
عکاسی توسط یک فرد کشف و تکمیل نشدهاست، بلکه نتیجهٔ تلاش بسیاری از افراد در زمینههای مختلف و اکتشافات و نوآوریهای آنان در طول تاریخ است.[۸]
سالها قبل از اختراع عکاسی، اساس کار دوربین عکاسی وجود داشتهاست؛ موزی، ارسطو و اقلیدس در سدهٔ ۵ و ۴ پیش از میلاد نحوهٔ کارکرد دوربین سوراخ سوزنی را شرح دادهبودند.[۹] در یونان باستان عقیده بر این بود که نور از چشم به سمت اشیاء میتابد و بازتاب آن باعث دیدن میشود. ارسطو و اقلیدس با استفاده از تئوری سوراخسوزنی تلاش کردند خلاف آن نظریه را ثابت کنند؛ آنها در پشت دوربینهای سوراخ سوزنی صفحهای نیمهمات قرار میدادند تا تصویر بازتابشدهٔ روی آن با چشم دیده شود.[۱۰] در قرن ششم میلادی، آنتمیوس در آزمایشهای خود از دوربین تاریکخانهای استفاده کرد.[۱۱]
ابن هیثم تئوری دوربین سوراخ سوزنی را گسترش داد و در مشاهدات خورشید گرفتگی خود از وسیلهای به نام «جعبه تاریک» استفاده کرده بود.[۱۲] او برای نخستینبار از دوربین سوراخ سوزنی و دوربین تاریکخانهای در آزمایشهایش جهت بررسی خواص نور پرداخت.[۱۳] آلبرتوس ماگنوس[پانویس ۲] در قرن سیزدهم میلادی نیترات نقره[۱۴] و ژرژ فابریسیوس[پانویس ۳] نقره کلرید را کشف کرد.[۱۵] و دانیل باربارو[پانویس ۴] در سال ۱۵۶۸ میلادی نحوهٔ عملکرد دیافراگم و کارکرد عدسی در دوربین تاریکخانهای را شرح داد.[۱۶] ویلهلم هومبرگ[پانویس ۵] در سال ۱۶۹۴ میلادی توضیح داد که نور چگونه برخی از مواد شیمیایی را تاریک میکند[۱۷] و در سال ۱۸۰۲ میلادی توماس وجوود[پانویس ۶] انگلیسی توانست بر روی سطحهای حساس شده با نیترات نقره تصویر شفافی به دست آورد.[۱۸]
اتاق تاریک منجر به تکامل عکاسی و پیدایش دوربین عکاسی شد. اتاق تاریک عبارت از اتاقی بدون پنجره است که به جز روزنهای که بر یکی از دیوارهای اتاق تعبیه شده، هیچ نوری به آن وارد نمیشود. تصاویر یا چشماندازهای روبهروی روزنه به صورت وارونه بر دیوار روبرویش بازتاب مییابد که قابل دیدن است. بعضی از نگارگران از تصاویر بازتاب یافته به عنوان الگوی نقاشی استفاده میکردند. بعدها این اتاق تاریک در ابعاد کوچکتر تبدیل شد به دوربین عکاسی شد یعنی در برابر روزنهای که وجود داشت مادهٔ حساس به نور قرار میدادند تا تصاویر بازتابش یافته، ثبت و ضبط شوند.[۱۹]
اولین تصویر لیتوگرافی نوری در سال ۱۸۲۲ میلادی توسط مخترع فرانسوی، ژوزف نیسهفور نیپس تولید شد اما در هنگام رونوشتبرداری از بین رفت.[۲۰] اما نیپس در سال ۱۸۲۶ دوباره توانست عکسی دائمی از طبیعت به نام اصطبل و کبوترخانه را خلق کند.[۲۱] ولی زمان نوردهی این عکس هشت ساعت بود که زمان بسیار درازی است، و مشکل دیگر هم این بود که تصویر نگاتیو بود یعنی هرچه سفید بود را سیاه هرچه سیاه بود را سفید نشان میداد. به همین دلیل او به دنبال یافتن فرایند بهتری بود و با همکاری لوئی داگر، آزمایشهایی را بر ترکیبات نقره براساس یافتههای یوهان هاینریش شولتز[پانویس ۹] در سال ۱۸۱۶ میلادی انجام دادند؛ در آن سال شولتز مشاهده کرد که مخلوطی از نیترات نقره و گچ در مقابل نور، تیره میشوند.[۲۲]
نیپس در سال ۱۸۳۳ میلادی درگذشت؛ ولی داگر در سال ۱۸۳۷ توانست روش داگرئوتایپ را اختراع کند. داگرئوتایپ بدینگونه بود که به صفحهای نقرهای مدتی بخار ید داده تا نسبت به نور حساس شود، سپس آن را درون یک دوربین جعبهای گذاشته و با برداشتن عدسی حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه نور از شی موردنظر به صفحهٔ نقرهای تابانده میشد. برای ظهور تصویر، صفحه را در محلول جیوه با حرارت ۶۵ درجه قرار میداد تا با چسبیدن ذرات نقره و جیوه، عکس بوجود آید؛ سپس صفحه را در آب سرد فرو میبرد تا سطح آن پایدار گردد، در نهایت صفحه را در آبنمک (سدیم کلرید) قرار میداد و تصویر ظاهر میشد. یکی از مشکلات روش داگرئوتایپ این بود که فقط میشد یک نسخهٔ پوزیتیو یا مثبت (عکس دائمی) از سوژه ثبت کرد.[۲۶]
سایت آی موز: در سال ۱۸۳۵ میلادی، چند ماه پس از اینکه نتیجهٔ آزمایشهای لوئی داگر اعلام شد، شیمیدان انگلیسی، هنری فاکس تالبوت گزارشی از روند عکاسی خود که آن را «طراحی نوری» نامیده بود منتشر کرد؛ تالبوت این روش را در سال ۱۸۳۵ میلادی ابداع کرده بود اما آن را مخفی نگه داشت و روش خود را کامل و در سال ۱۸۴۰ با عنوان کالوتایپ معرفی کرد.[۲۷] در این روش، بهجای استفاده از صفحات فلزی، از کاغذ حساسشده به نیترات نقره با ترکیبی از سدیم کلرید و اسید گالیک استفاده کرد. کاغذ حساسشده به مدت دو دقیقه نوردهی میشد و پس از آن یک تصویر پنهان بوجود میآمد که آن را با استفاده از پتاسیم یدید و سدیم سولفات به صورت نگاتیو (منفی) در اندازههای کوچکتر ثبت میکرد.[۲۸] سپس با استفاده از آن میشد نسخههای دائمی فراوانی در اندازههای مختلف تهیه کرد؛ تا پیش از این عکاسان مجبور بودند صفحهٔ حساس را به اندازهٔ شی موردنظر بسازند و امکان تغییر در اندازه وجود نداشت. تا سال ۱۸۶۰ میلادی روش داگرئوتایپ به کلی منسوخ شد و عکاسی مبتنی بر نسخههای نگاتیو و پوزیتیو جایگزین آن شد.[۲۹] در سال ۱۸۳۹ جان هرشل با استفاده از سدیم تیو سولفات روشی را برای تهیهٔ نسخهٔ نگاتیو روی شیشه ابداع کرد که بهمرور جایگزین نگاتیوهای کاغذی شد.
تئوری عکس رنگی سهرنگ، توسط جیمز کلرک ماکسول فیزیکدان انگلیسی در سال ۱۸۵۵ پیشنهاد شده بود. برپایهٔ نظریهٔ او، نور مرئی از سه رنگ اساسی قرمز، سبز و آبی، تشکیل شدهاست. پس فیلمی از سه لایه ساخت که هر لایهٔ آن نسبت به یکی از سه رنگهای اولیه حساس بود و توانست نخستین عکس رنگی را در سال ۱۸۶۱ به ثبت برساند.
بالاخره در سال ۱۸۷۴، یک شرکت انگلیسی اولین شیشههای خشک عکاسی را به بازار عرضه کرد و عکاسی جنبهٔ عملی به خود گرفت. اما حمل و نقل مقدار زیادی شیشه، از لحاظ سنگینی و شکنندگی، یکی از مشکلات پیش روی بود تا اینکه در سال ۱۸۷۱ ریچارد مادوکس، فیزیکدان و عکاس انگلیسی با ابداع فیلم عکاسی ژلاتینی، زمان عکسبرداری را کوتاه کرد و جابهجایی فیلمهای عکاسی را راحت نمود که نقطهٔ عطفی در تاریخ عکاسی محسوب میشود.
جورج ایستمن آمریکایی در سال ۱۸۸۴ میلادی فیلم رول را که فیلمی از جنس پلاستیک آغشته به امولسیون ژلاتینی است را ابداع کرد و با ساخت دوربین جعبهای در سال ۱۸۸۸، عکاسی را برای مردم عادی مقرون به صرفه نمود و تحول مهمی در عکاسی ایجاد کرد؛ شعار تبلیغاتی کمپانی کداک برای دوربینهایش چنین بود که «شما دکمه را فشار دهید، بقیهاش را ما انجام میدهیم.»
در نوامبر ۱۹۴۸ ادوین لند نوعی دوربین آنالوگ ظهور فیلم فوری موسوم به دوربین پولاروید را اختراع کرد[۳۴] که بلافاصله پس از عکسبرداری، نسخهٔ چاپشدهٔ عکس را پرینت میکردند و عکس گرفتهشده یک دقیقه بعد[۳۵] و در مدلهای جدیدتر تا چند ثانیه بعد، قابل رویت بود.[۳۶]تصاویر دیجیتال در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی و در جریان پیادهکردن انسان در ماه، تکامل پیدا کرد. دستگاههای گیرندهٔ امواج آنالوگ، اطلاعاتی که در مورد عکس از فضا ارسال میشد را بسیار دشوار دریافت میکردند. با دیجیتالیزه سیگنالها و تقویت آنها، پارازیتها حذف میشدند و تصاویر واضح بهدست میآمد.
پیدایش عکاسی و رواج روشهای گوناگون این فن در ایران، با اختلاف حدود سه سال از اعلام موجودیت عکاسی در فرانسه روی دادهاست. اختراعات و انواع ابزار و تجهیزات عکاسی دو تا سه سال پس از اینکه به بازار میآمد بطور هدیه بهدست پادشاه ایران میرسید.[۳۸] نخستین دستگاههای عکاسی به روش داگرئوتایپ، به درخواست محمد شاه قاجار از کشورهای روسیه و انگلیس به دربارِ ایران وارد شد و در اواسط دسامبر سال ۱۸۴۲ میلادی (پایان آذر سال ۱۲۲۱ خورشیدی) نخستین عکسبرداری در ایران انجام گرفت.
معرفي رشته عكاسي
اولين عكسها با دوربينهاي ابتدايي و كمترين تجهيزات توليد ميشدند و امكانات و تجهيزاتي كه امروزه براي عكاسان مهيا است، قابل مقايسه با آن زمان نيست. اما با كمي دقت ميتوان متوجه شد كه عكسهاي آن دوران با عكسهاي آتليهاي امروز تفاوت چنداني ندارند چرا كه هر دو، عكسهايي خشك و بيروح هستند كه همه چيز رويشان ثبت ميشود، بدون اين كه از خودشان اظهار وجودي بكنند. عكسهايي كه با حاشيهاي سفيد به كاغذ چسبيدهاند و اين خود تأكيدي بر فاصله اين عكسها با واقعيت است و چه تأسفبار است كه بسياري از مردم عكاسي را مساوي با همين عكسهاي پرسنلي و خانوادگي ميدانند!
و متعجب هستند كه چرا عدهاي از جوانان براي فراگرفتن اين حرفه چهار سال در دانشگاه تحصيل ميكنند در حالي كه بسياري از عكاسان موفقي كه آنها ميشناسند، اين حرفه را نسل در نسل فراگرفتهاند و اصلاً تحصيلات دانشگاهي ندارند.
اما استادان و دانشجويان رشته عكاسي نظري متفاوت دارند. آنها معتقدند كه استوديوهاي عكاسي به “حرفه عكاسي” ميپردازند در حالي كه دانشگاهها “هنر عكاسي” را آموزش ميدهند. دانشجويان رشته عكاسي با علوم و فنون مختلفي در زمينه عكاسي آشنا شده و همچنين رشتههاي مختلف عكاسي را از قبيل عكاسي خبري، تبليغاتي، علمي، طبيعت و پرتره آموزش ميبينند.
البته اين اطلاعات خيلي جامع و عميق نيست چون هريك از رشتههاي فوق، خود دنياي گستردهاي دارد كه نميتوان طي چهار سال با آنها آشنا شد و اصلاً يك عكاس نميتواند با تمامي اين رشتهها و تجهيزات مربوط به آنها به خوبي آشنا گردد. در ضمن دانشگاه تنها راه دستيابي به اطلاعات علمي، فني و هنري مورد نظر در رشته عكاسي نيست.
اما يك دانشجوي عكاسي ميتواند طي مدت كوتاهتري اين اطلاعات را كسب كند؛ يعني معلوماتي را كه يك عكاس تجربي طي مدت طولاني به دست ميآورد، يك دانشجو در مدت چهار سال آموزش ميبيند. در واقع يك عكاس به ثبت و گزينش لحظههايي از زمان ميپردازد كه دربردارنده نمايشي از حالات انساني، پديدههاي علمي، مناظر طبيعي يا هر موضوع ديگري است كه قابل ثبت بر روي نوار حساس فيلم ميباشد.
سایت آی موز: اين گزينش از يك سو برپايه شناخت فرهنگ جامعه و شناخت عمومي هنرها استوار است و از سوي ديگر بر انتقال و تطبيق آنها با فنشناسي و علوم مربوط به عكاسي تكيه دارد و مهمترين كار عكاسي عبارت است از تلفيق به جا و درست اين دو با يكديگر. چرا كه فنشناسي در عكاسي به ساخت قالب اصلي عكس كمك ميكند و شناخت فرهنگ، جامعه و هنر به ساخت محتواي كار ياري ميرساند.
تواناييهاي لازم :
هنرمند عكاس به هنر ديدن مجهز است. چشمهاي هوشيار و جستجوگر او به معني مكانها، اشياء و حوادثي رخنه ميكند كه از نگاه لغزنده چشمهاي ديگران پنهان ميماند. بنابراين زيبايي را در چيزهاي پيشپا افتاده، غيرمعمول را در معمول و معني را در ظاهراً بيمعني ميبيند. همچنين يك عكاس بايد در محيط جامعه بوده و پرجنب و جوش باشد.
چون عكاسي مثل نقاشي نيست كه در خانه بنشينيم و هرچه دلمان خواست نقاشي كنيم و حتي در تابستان، پاييز را بكشيم بلكه عكاسي شكار لحظهها است پس بايد در ساعات مختلف شبانهروز در مكانهاي متفاوت حضور داشت تا بتوان لحظه مورد نظر را شكار كرد.
و بالاخره يك عكاس بايد اطلاعات عمومي خوبي داشته باشد؛ يعني بايد شعر بخواند، داستان بخواند، روزنامه بخواند تا بفهمد در كجا و در چه زماني زندگي ميكند چون عكاسي كه در زمان حال نباشد، نميتواند عكس بگيرد.
موقعيت شغلي در ايران :
اكثر فارغالتحصيلان رشته عكاسي جذب مطبوعات ميشوند چون در حال حاضر ما شاهد گسترش مطبوعات و نياز آنها به عكاساني تازهنفس و متبحر هستيم. برپايي نمايشگاههاي صنعتي متعدد و توجه به آگهيهاي تجاري و فرهنگي نيز باعث شده است كه تعداد قابل توجهي از فارغالتحصيلان جذب عكاسي تبليغاتي بشوند، حوزه انتشارات نيز تعداد ديگري از فارغالتحصيلان اين رشته را به كار گرفته است و با كمال تأسف تعدادي از فارغالتحصيلان نيز استوديو باز كرده يا به عكاسي از مراسم و ميهمانيها ميپردازند در حالي كه براي كار در يك آتليه عكاسي نياز نيست كه دانشجو چهار سال در دانشگاه تحصيل كند بلكه ميتوان طي چند ماه بهراحتي فن عكاسي را فرا گرفت و يك آتليه عكاسي باز كرد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه :
مباني هنرهاي تجسمي، كارگاه طراحي پايه، كارگاه عكاسي پايه، هندسه مناظر و مرايا، هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با هنر در تاريخ، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با رشتههاي هنري، كارگاه عكاسي رنگي.
دروس اصلي :
شيمي عمومي و شيمي عكاسي، فيزيك و ابزارشناسي، تاريخچه عكاسي، آشنايي با فيلمبرداري، نورپردازي، فنون عرضه و نمايش عكس، تجزيه و تحليل و نقد عكس، كارگاه تخصصي عكاسي، فنون بازسازي عكس.
دروس تخصصي :
كارگاه عكاسي، طرح و رساله نهايي.